maslows pyramid of needs
انسانگرایی معتقد است که افراد دارای نمایندههای شخصی هستند و انگیزه دارند از این اراده آزاد برای دنبال کردن چیزهایی استفاده کنند که به آنها در رسیدن به پتانسیل کامل خود به عنوان یک انسان کمک میکند. این نیاز برای شکوفایی و رشد شخصی یک انگیزه اصلی برای تمامی رفتارها است.
روانشناسی انسانگرا در گذار پیشرفت خود، روی پتانسیلهای هر فرد متمرکز شد و بر اهمیت رشد و خودشکوفایی تأکید کرد. باور بنیادی روانشناسی انسانگرا این است که افراد ذاتاً خوب هستند و مشکلات روحی و اجتماعی ناشی از انحراف از این گرایش طبیعی است.
آبراهام مازلو را میتوان پدر روانشناسی انسانگرایانه دانست و همچنین از پیشگامان روانشناسی مثبتنگر. در رویکرد انسانگرایانه به روانشناسی، انسان موجودی پاکطینت در نظر گرفته میشود که میتواند سرنوشت خود را آگاهانه انتخاب کند و گامبهگام در مسیر رشد و پیشرفت گام بردارد. دقیقاً همانند نوع حرکتی که افراد در طول هرم مازلو میتوانند داشته باشند.
مازلو به عنوان یک انسانگرا معتقد بود که مردم میل ذاتی به خودشکوفایی دارند، یعنی اینکه بتوانند بهترینِ خود باشند. برای رسیدن به این اهداف نهایی، باید ابتدا تعدادی از نیازهای اساسیتر مانند نیاز به غذا، ایمنی، عشق و عزتنفس برآورده شود.
مازلو هم برای دستیابی به پتانسیلهای فردی بر اهمیت خودشکوفایی، که مرحلهای از رشد و پیشرفت یک فرد است، تأکید میکند.
مازلو اولین بار مفهوم سلسله مراتب نیازها را در سال ۱۹۴۳ در مقالهای به نام «نظریه انگیزش انسان» و کتاب بعدی خود «انگیزش و شخصیت» مطرح کرد. این سلسله مراتب نشان میدهد که مردم انگیزه دارند تا ابتدا نیازهای اساسی خود را برطرف کنند و سپس به رفع نیازهای پیشرفتهتر بپردازند.
مازلو اظهار داشت که مردم برای رسیدن به نیازهای خاص انگیزه دارند و برخی نیازها بر دیگران ارجحیت دارد. اساسیترین نیاز ما برای بقای جسمی است و این اولین کاری خواهد بود که باعث ایجاد انگیزه در رفتار ما میشود. هنگامی که این سطح برآورده شود، سطح بعدی شکل میگیرد که چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در ما میشود و غیره.
نیازهای انسان، محرومیت احساس شده است که فرد را به حرکت وامیدارد. برای مثال، گرسنگی و تشنگی را میتوان نیازهایی دانست که فرد را به دنبال تأمین غذا سوق میدهد.
مازلو معتقد است که نیازهای آدمی از یک سلسله مراتب برخوردارند که رفتار افراد در لحظات خاص تحت تأثیر شدیدترین نیاز قرار میگیرد.
بنابراین مازلو، نیازهای انسانی را به ۵ دسته تقسیمبندی میکند.
سلسله مراتب نیازهای مازلو معمولا به شکل یک هرم نشان داده میشود. در سطوح پائینتر هرم، ابتدائی و پایهای ترین نیازها و در بالاترین سطح هرم، نیازهای پیچیدهتر قرار دارند.
هرم مازلو بر این نکته تأکید میکند که مراحل رشد انسان ثابت است و هر فردی برای رسیدن به کمال و شکوفایی میبایست سلسلهمراتبی را طی کند و نمیتواند از این سلسلهمراتب، گریزی بزند. در هرم مزلو، فرد میبایست نیازهای هر مرحله را تأمین کند و سپس به مرحله بعدی برود.
نیازهای کمبود در تقابل با نیازهای رشد
مازلو معتقد بود که این نیازها شبیه غرایز هستند و نقش مهمی در ایجاد انگیزه در رفتار دارند. نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی، اجتماعی و ارزشمندی از نیازهای کمبود است که به دلیل محرومیت ایجاد میشوند. ارضای این نیازهای سطح پایین برای جلوگیری از احساسات ناخوشایند مهم است.
مازلو بالاترین سطح هرم را نیازهای رشد نامید. این نیازها ناشی از فقدان چیزی نیستند، بلکه ناشی از تمایل انسان به رشد بهعنوان یک فرد هستند.
نیازهای طبقههای بالاتر فقط وقتی مورد توجه فرد قرار می گیرند که نیازهای طبقههای پایین تر برطرف شده باشند.
هر وقت فردی به طبقه بالاتر حرکت کرد، نیازهای طبقه پایین تر چندان مورد توجه اصلی او نخواهد بود. اگر هم به شکل موردی به یک نیاز در طبقههای پایین تر نیاز پیدا کند به صورت موقتی اولویت آن نیاز را بالا میبرد ولی هرگز به صورت دائمی به طبقه پایینتر باز نمیگردد.
مثلا یک شخص موفق از لحاظ تجاری که کارش را نیز دوست دارد در صورتی که مبتلا به سرطان شود که جزء نیاز طبقه پایین می باشد، وقت و انرژی زیادی را برای بهبود یافتن صرف میکند.
هنگامی که ارضای نیازها آغاز میشود، تغییری که در انگیزش فرد اتفاق می افتد و به این ترتیب است که به جای نیازهای قبل، سطح دیگری از نیاز، اهمیت پیدا می کند و محرک رفتار خواهد شد.
نیازها به همین شکل تا پایان سلسله مراتب نیازها اوج گرفته و پس از ارضاء، فروکش کرده و نوبت به دیگری میسپارند.
مازلو دو نوع نیاز را از یکدیگر متمایز میسازد. دسته اول نیازهای کمبود (deficiency needs) و دسته دوم نیازهای وجودی یا بودن (being needs) هستند. از چهار سطح اول اغلب به عنوان نیازهای کمبود (D-needs) یاد میشود و سطح بالا به نیازهای وجودی یا بودن (B-needs) معروف است.
نیازهای کمبود به دلیل محرومیت بوجود میآیند و زمانی که آنها برآورده نمیشوند باعث ایجاد انگیزه در افراد میشود. قدرت نیازهای کمبود بسیار زیاد هست. این نیازها بدون هیچگونه آموزش و تحت تأثیر غرایز انسان قرار دارند. برای مثال نیازهای فیزیولوژیک و نیاز به امنیت و دفاع از خود.
از طرفی نیازهای وجودی یا بودن، نیازهای سطح بالای انسان هستند که در صورت برآورده شدن و تأمین نیازهای سطح پایین، میتوان این نیازها را برطرف نمود. بر اساس هرم مازلو، تنها زمانی نیازهای آگاهانه و سطح بالا ارضا میشوند که نیازهای غریزی سطح پایین انسان تأمین شوند. نیازهای وجودی یا بودن ناشی از کمبود چیزی نیست، بلکه از تمایل به بودن و رشد به عنوان یک فرد ناشی میشود. هنگامی که این نیازهای وجودی یا بودن به طور منطقی برآورده شوند، ممکن است فرد بتواند به بالاترین سطح همان خود شکوفایی برسد.
مردم مرتباً به دنبال روشهای جدیدی برای پیشرفت، بهتر شدن، آموختن چیزهای جدید و تجربه کردن رشد روانی و خودشکوفایی هستند.
هر کسی آرزو دارد که این سلسله مراتب را به سمت سطح خود شکوفایی سوق دهد. اما این پیشرفت اغلب با عدم تحقق نیازهای سطح پایین مختل میشود. تجربیات زندگی، از جمله طلاق و از دست دادن شغل، ممکن است باعث شود که فرد بین سطوح سلسله مراتب نوسان داشته باشد.
بنابراین، همه نمیتوانند از طریق سلسله مراتب در یک جهت حرکت کنند بلکه ممکن است بین انواع مختلف نیازها به جلو و عقب حرکت کنند.
علت اهمیت هرم مازلو
نظریه مازلو در مورد انگیزش ، یک نظریه سلسلهمراتبی است که فرد بعد از گذراندن مراحل مختلف و پس از رسیدن به رأس هرم، به انسانی کامل تبدیل میشود.
اهمیت هرم مازلو و کار وی، ارائه مدلی جامع و درعینحال قابلفهم از نیازهای انسانی است. آقای مازلو در اصل هرم خود را برای نشان دادن رشد شخصی توسعه داد. به عبارتی هرم مازلو نشانگر حرکت افراد و مراحل مختلفی است که آنها در مسیر رشد برمیدارند تا سرانجام به رأس هرم برسند.
یکی از عللی که هرم نیازهای مازلو تا به این حد معروف است، همان دستهبندی ساده و قابلفهم آن است که به افراد و بهخصوص بازاریابان این امکان را میدهد تا کالا و خدمات خود را متناسب با هر طبقه از نیازهای انسانی توسعه دهند.
شرکتها بهصورت همزمان امکان تولید کالا و خدمات برای تمامی گروههای جامعه را ندارند و نمیتوانند همه آنها را هدف بگیرند، به همین دلیل آنها نیازمند شناسایی مهمترین نیازهای انسان هستند.
کاربردهای هرم مازلو
بر طبق هرم مازلو، انسانها میتوانند در هر زمان در یکی از سطوح این هرم قرار داشته باشند. بر همین مبنا بازاریابان اقدام به توسعه کالا و خدمات برای هر یک از این نیازها و طبقات نمودهاند.
برای مثال تأکید برخی شرکتها همچون وولو بر امنیت سرنشینان، نشانی از هدفگیری نیازهای امنیت از سوی این شرکت است. بازاریابان موفق همواره با جایگاهیابی مناسب محصول خود در هرم نیازهای مازلو و با انتخاب پیامهای مناسب که به مخاطب ارسال میکنند، میتوانند تأثیرات شگفتانگیزی کسب کنند.
برای نمونه لاستیکهای میشلن را میتوان بیان کرد. به جای اینکه به سادگی مشخصات لاستیکهای خود را ذکر کنند، در تبلیغات خود برای بیان ایمنی و امنیت و توانایی چسبیدن (چنگ زدن به زمین) از نوزادان که گویی از آنها محافظت میشود، استفاده کردند.
از طرفی در حوزه ارتباطات و مهارتهای ارتباطی، با استفاده از هرم نیازهای مازلو، میتوان نفوذ و تأثیرگذاری بیشتری داشت. من و شما هر یک نیازهای خاصی داریم و شناسایی و تأمین این نیازها از جانب دیگران، میتواند آنها را تبدیل به بهترین دوستان ما نماید.
این نظریه، به مدیر نسبت به نیازهای کارکنانش بینش میدهند و به او کمک میکنند تا بداند کارکنان به چه چیزهایی به عنوان پاداش کار یا ارضاکننده بها میدهند؛
نیازهای مذکور در سازمان به صورت پرداخت حقوق و مزایا و امکانات رفاهی، ایجاد امنیت شغلی و مقررات حمایتی، تشکیل گروههای رسمی و غیررسمی در محیط کار، قائل شدن حرمت برای فرد و کار او در مراتب مختلف سازمان و ایجاد امکانات برای شکوفایی توانایی بالقوه افراد ارضا میشود. به طبقهبندی مذکور دو نیاز «دانشاندوزی و شناخت و درک پدیدهها» و «نیاز به زیبایی و نظم» نیز اضافه شده است؛ که قبل از نیاز به خود شکوفایی قرار میگیرند. اگرچه نظریهٔ سلسلهمراتب نیازها مستقیماً برای انگیزش کاری طراحی نشده است، اما میتوان نتیجه گرفت که با ارضای این نیازها، برای فرد، انگیزه به کار در سازمان ایجاد خواهد شد.
نتیجه
مازلو یکی از روانشناسان پیشگام در حوزه روانشناسی مثبتنگر است که انسان را موجودی پاکسرشت و شایسته زندگی عالی میداند. از نظر مازلو انسان دارای نیازهای مختلفی است که در هر زمان در تکاپوی تأمین گروه خاصی از این نیازها است.
چنانچه انسان این نیازها را تأمین کند، با موفقیت به سطح بعدی میرود و نیازهای سطح بالاتر وی فعال میشوند. هرچند به هرم مازلو انتقاداتی وارد است اما نمیتوان از تأثیر شگفتآور آن برای تشریح نیازهای انسانی غافل شد.
در جامعه کنونی ما، عمده افراد در کدام مرحله از نیازها خود به سر میبرند؟ آیا انسان گرسنه و در پایین هرم مازلو، میتواند به نیازهای خودشکوفایی و احترام دست یابد؟ آیا سلسلهمراتبی بودن نیازهای مازلو، امری اجتنابناپذیر است که نمیتوان از آن گریزی داشت؟
منابع :https://www.iranmodir.com , https://fa.wikipedia.org
رستگاری
شخصا بر این باور هستم آنچه باعث حرکت به سمت مراحل بالاتر در هرم نیازها و پیشرفت انسان است اشباع ذهن انسان و اقناع روحی او از نیاز طبقات قبلی و در پی آن میل به ارضای نیاز طبقه بالاتر است.
این مساله رستگاری انسانهای فرهیخته و وارسته از غم نان و بخشش آنها را توجیه می کند.
هنگامی که عطش رفع نیاز جسمانی فرو می نشید تا نیاز روحی و ذهنی انسان نمایان شود و رشد معنوی انسان در گرو خالی بودن از نیاز جسمانی است و نه سرکوب نیازهای جسمانی .
گردآورنده : شهرزاد نیاکان